درويش يور عزيز،چنين اظهار نظر های کودکانه ای،آن هم اگر مزين به ادبيات چاله ميدانی باشد اصلا ارزش توجه کردن و توجه دادن ندارد!چه رسد به اين که عصبانی شوی!
سام الدين عزيز! از آنجائيکه مسئوليت قرار دادن آن لينک را برعهده داشتم؛ وظيفه خود می دانم تا، نه تنها از شما، بلکه از همه عزيزانی که نام آنها در ليست مخصوص يک هفته با گنجی آمده است، پوزش بخواهم. شما بهتر و بيشتر از من، درجريان امور هستيد و ميدانيد که تا اين لحظه، بخش عمده مراجعه کنندگان به خبرچين را، انسانهای فرهيخته ای تشکيل ميدهند. آنان نيز هم با ميدان عمل و هم با نوع ارتباط مفهومی که خبرگزاری دنيای مجازی می تواند برقرار سازد و پوشش دهد، کاملاً آشنايی دارند. اضافه کنم که اگر نام من در آن ليست نبود، شخصاً تمايلی به قرار دادن اين لينک نمی ديدم، هرچند نويسنده آن يکی از چهل و ششمين کامنت گذارانی است که نوشته بود: اگر ترس نداريد، حرف مخالف را هم انعکاس دهيد. وانگهی، در پس حرفهای ستيزنده و سطحی او، يک فکر ـ که نقل و قول بسياری از محافل نزديک به اصلاح طلبان دولتی هم است ـ آشکارا چشمک می زند که اگر امثال اکبر گنجی ها همچنان در زندانند و يا به زندانهای طويل المدت زندانی شده اند، علتش جار و جنجالهای غير مسئولانه ايست که ايرانيان مقيم خارج از کشور به راه انداخته اند. وظيفه خبرچين هم، شناساندن و بازتاب دادن همين تفکر بود.
بله اتهام من اینه که "بی الایش" حرف میزنم..پوشاندن مفاهیم تو کلمات کاری که همه میتونن انجام بدن..اما تا حالا چی نصیبمون شده؟..فاصله ی سطحی نگری و عمیق نگری فقط در طرز حرف زدن خلاصه میشه؟..از جنابعالی همچین نظری رو بعید میدونستم..بله من ستیزه جو هستم ولی با رفتار دیگر بلاگر ها با این موضوع مشکل داشتم نه اصل موضوع..ایرانی هایی که اونور اب هستند و غم نون ندارند کنار وبلاگ زدند فلانی را ازاد کنید...لطفا متن من را دوباره بخونید..."که می جنگد؟"از دو تا بلاگر کاری بر نمیاد..کی حاضر میشه بره تو دیوان عالی و اونجا اعتراض کنه..جناب ضیایی و اقای درویش پور ..بنده نه جوانم نه خام..اگر بخوام حرف هامو بزنم خیلی برام راحتره که به طور مستقیم بیانشون کنم..بلاگر ها با اینکار مشکلی رو از رو مشکلات کم نمیکنن.و این لیست بلند بالا هم اولین کسانی نبودند که به حبس طولانی مدت گنجی اعتراض کردند.... حداقل می تونم مطئمن باشم چند نفری رو بر خلاف خواست و انتظارم عصبی کرده ام..یا حق بر دود
خاطرم هست که دکتر فریبرز رئیس دانا را برای سخنرانی به پالتاک دعوت کرده بودند به اتاق ایران ازادی اندیشه . رئیس دانا تنها نبود و دختر دکتر ناصر زر افشان را هم به همراه داشت . زویا زر افشان را میگویم . پس از صحبتهای مقدماتی و اعلام فریبرز رئیس دانا مبنی بر حضور زویا زر افشان.... تنی چند از پرسشگران بارها و بارها مطرح کردند که چگونه ناصر زر افشان از زندان نامه مینویسد و بسیاری مطالب دیگر .... زویا که تحت تاثیر قرار گرفته بود به سادگی هر چه تمامتر گفت اگر پدرم نامه مینویسد و میتوانیم به ملاقاتش برویم به واسطه همین تلاشهایی است که از گوشه و کنار انجام میگیرد که وی را کانون توجه قرار میدهد وپس از ان هم تاب نیاوردو رئیس دانا صحبت را پی گرفت .خاطره ای بود از زویا زر افشان -گفتم بد نباشد که باز گو کنم ..راستی خود نیز نمیدانستم که چه بامیم دختر ناصر زر افشان را زویا یا رویا اخرش هم خود زویا گفت با با جان زو زو زو یا
اين وبلاگ گروهی، فضايی است برای انتشار لينکهای مفيد؛ معرفی هرچه که خواندنی، ديدنی يا شنيدنی است.
اين همکاری گروهی به هدف آگاهیرسانی و بازتابدادنِ مطالب خواندنی در فضای رايانهای شکل گرفته است.
اعضای اين وبلاگ، بهطور مستقل و بدون صافی عمل میکنند و طبيعی است که هر کس سليقهی خود را در انتخاب مطالب در پيش گيرد. ضمناً اعضا بسته به خواست خود میتوانند با اسم واقعی يا مستعار بنويسند. ناگفته پيداست که اين کار جمعی، نمايندهی هيچ تشکّل و انديشه ويژهی سياسی، فرهنگی يا قومی نيست؛ تلاش جمعی ما، به قصد پوششدادن ديدگاههای
گوناگون است. در اين راه، دست عزيزانی که با ارسال لينک به ياریمان بشتابند را میفشاريم.
4 Ù¾ÙÙÙا٠:
درويش يور عزيز،چنين اظهار نظر های کودکانه ای،آن هم اگر مزين به ادبيات چاله ميدانی باشد اصلا ارزش توجه کردن و توجه دادن ندارد!چه رسد به اين که عصبانی شوی!
سام الدين عزيز!
از آنجائيکه مسئوليت قرار دادن آن لينک را برعهده داشتم؛ وظيفه خود می دانم تا، نه تنها از شما، بلکه از همه عزيزانی که نام آنها در ليست مخصوص يک هفته با گنجی آمده است، پوزش بخواهم.
شما بهتر و بيشتر از من، درجريان امور هستيد و ميدانيد که تا اين لحظه، بخش عمده مراجعه کنندگان به خبرچين را، انسانهای فرهيخته ای تشکيل ميدهند. آنان نيز هم با ميدان عمل و هم با نوع ارتباط مفهومی که خبرگزاری دنيای مجازی می تواند برقرار سازد و پوشش دهد، کاملاً آشنايی دارند. اضافه کنم که اگر نام من در آن ليست نبود، شخصاً تمايلی به قرار دادن اين لينک نمی ديدم، هرچند نويسنده آن يکی از چهل و ششمين کامنت گذارانی است که نوشته بود: اگر ترس نداريد، حرف مخالف را هم انعکاس دهيد.
وانگهی، در پس حرفهای ستيزنده و سطحی او، يک فکر ـ که نقل و قول بسياری از محافل نزديک به اصلاح طلبان دولتی هم است ـ آشکارا چشمک می زند که اگر امثال اکبر گنجی ها همچنان در زندانند و يا به زندانهای طويل المدت زندانی شده اند، علتش جار و جنجالهای غير مسئولانه ايست که ايرانيان مقيم خارج از کشور به راه انداخته اند. وظيفه خبرچين هم، شناساندن و بازتاب دادن همين تفکر بود.
بله اتهام من اینه که "بی الایش" حرف میزنم..پوشاندن مفاهیم تو کلمات کاری که همه میتونن انجام بدن..اما تا حالا چی نصیبمون شده؟..فاصله ی سطحی نگری و عمیق نگری فقط در طرز حرف زدن خلاصه میشه؟..از جنابعالی همچین نظری رو بعید میدونستم..بله من ستیزه جو هستم ولی با رفتار دیگر بلاگر ها با این موضوع مشکل داشتم نه اصل موضوع..ایرانی هایی که اونور اب هستند و غم نون ندارند کنار وبلاگ زدند فلانی را ازاد کنید...لطفا متن من را دوباره بخونید..."که می جنگد؟"از دو تا بلاگر کاری بر نمیاد..کی حاضر میشه بره تو دیوان عالی و اونجا اعتراض کنه..جناب ضیایی و اقای درویش پور ..بنده نه جوانم نه خام..اگر بخوام حرف هامو بزنم خیلی برام راحتره که به طور مستقیم بیانشون کنم..بلاگر ها با اینکار مشکلی رو از رو مشکلات کم نمیکنن.و این لیست بلند بالا هم اولین کسانی نبودند که به حبس طولانی مدت گنجی اعتراض کردند....
حداقل می تونم مطئمن باشم چند نفری رو بر خلاف خواست و انتظارم عصبی کرده ام..یا حق بر دود
خاطرم هست که دکتر فریبرز رئیس دانا را برای سخنرانی به پالتاک دعوت کرده بودند به اتاق ایران ازادی اندیشه . رئیس دانا تنها نبود و دختر دکتر ناصر زر افشان را هم به همراه داشت . زویا زر افشان را میگویم . پس از صحبتهای مقدماتی و اعلام فریبرز رئیس دانا مبنی بر حضور زویا زر افشان.... تنی چند از پرسشگران بارها و بارها مطرح کردند که چگونه ناصر زر افشان از زندان نامه مینویسد و بسیاری مطالب دیگر .... زویا که تحت تاثیر قرار گرفته بود به سادگی هر چه تمامتر گفت اگر پدرم نامه مینویسد و میتوانیم به ملاقاتش برویم به واسطه همین تلاشهایی است که از گوشه و کنار انجام میگیرد که وی را کانون توجه قرار میدهد وپس از ان هم تاب نیاوردو رئیس دانا صحبت را پی گرفت .خاطره ای بود از زویا زر افشان -گفتم بد نباشد که باز گو کنم ..راستی خود نیز نمیدانستم که چه بامیم دختر ناصر زر افشان را زویا یا رویا اخرش هم خود زویا گفت با با جان زو زو زو یا
<<< صÙØÙâÛ Ø§ØµÙÛ