Saturday, May 07, 2005

جالب است! نه؟

نوشته اند روزي تزار nام مشغول قدم زدن در كاخ بود. به نگهبان درب ورودي رسيد كه سيخ ايستاده و چهار چشم نظاره گر اوضاع.از او پرسيد چرا آنجا نگهباني مي دهد و پاسخ شنيد كه: قربان! ورود و خروج را كنترل مي كنم. تزار به حياط رفت و در آنجا ديد نگهباني كنار دروازه قدم مي زند . از او سوال قبل تكرار كرد و جواب شنيد كه

Powered by Blogger