حرفهاي صريح پوران شريعت رضوي از زندگي با علي شريعتي
همسر علي شريعتي به بيان خاطرات خود و مشقات زندگيشان پرداخت و گفت: وقتی كه به عنوان دانشجويي نمونه عازم اروپا شد، همين مشكل بود. آنجا فقط من كار ميكردم و وقتي به او اعتراضي ميكردم كه چرا تو كار نميكني؟ ميگفت: من آمدهام فقط بخوانم.،
4 Ù¾ÙÙÙا٠:
تیلای عزیز!
علی شریعتی هیچگاه به عنوان "دانشجوی نمونه" عازم اروپا نشد! البته خانم او دانشجویی نمونه بود و با بالاترین مدارج دکترا گرفت، اما خود شریعتی دکترای "شرطی" گرفت، با پایینترین نمره. ضمناً او در رشتهی تاریخ درس نخواند (بر عکس ادعای خودش) بلکه "هاجیولوژی" خواند که یکی از رشتههای صد تا یک قاز در بارهی تاریخ وعاظ عرب است. ضمناً رسالهی دکترای او ترجمه است و یونیک نیست! خلاصه داستانی دارد این علی شریعتی که هزار فرسخ با هیاهویی که دور او هست فاصله دارد.
مجيد عزيز،سزاوار بود به جای افشای نوع و نمره ی رشته تحصيلی شريعتی [آن هم بی ارايه ی سند]،از تفکرش می گفتی و نقد می کردی... دکتر سروش دباغ و دکتر عبدالکريم سروش و خيلی های ديگر تند و تيز و اما منصفانه، به خوبی چنين کرده اند... اگر آن ها هم دکترايشان «يکی از اين رشته های صد تا يه غاز»ی که گفتی نباشد!برايتان بسی احترام قايلم و به همين دليل هم چون انتظار نداشتم،چنين سرگشاده گفتم.باشد که مرا ببخشی...
و اما درباره ی زندگی شريعتی و بی توجهی اش به سرکار خانم شريعت رضوی...کشف جديدی نيست.شريعتی خود باره در آثار و به ويژه نامه هايش در « مخاطب های آشنا»به اين بی توجهی به يوران و فرزندانش اعتراف می کند و از او عذر می خواهد...خانم شريعتی هم به عنوان همسر نمونه ای که همه ی فرزندانش را به نيکی يروراند که هر کدام روشنفکری چون يدر و به اقتضای زمان از او سرند،گاه هم حق دارد که از اوضاع آن روزگار گله کند...
سام عزیز!
با سپاس از عنایت و توجه شما. خلاصه کنم: در مورد دکتر شریعتی و آرا و سابقهاش، به حد کافی مطلب در همین اینترنت موجود است. قضاوت را میسپاریم به خود افراد و خود میگذریم. دیگر اینکه قصد من "افشاگری" -به ظن شما- نبوده و نیست و اصولاً با چنین عملی خود از پایه مخافلام. موضوع این است که شخصیتی تاثیرگذار چون شریعتی یا امثالهم، به مشتی آرا و نظر خلاصه نمیشوند، چرا که زندگی، زمان و شرایط (خانوادگی، اخلاقی، گرایشات مذهبی و ...) آنان نیز در نحوهی شکلگیری این آرا موثر بوده است. درست به همین خاطر است که در جهان غرب، زندگینامهنویسی (بیوگرافی) اینقدر رایج است که در فرهنگ ما البته چنین نیست.
ضمناً ناگفته نگذارم که "صد من یک غاز" یک غلط مصطلح است و بهواقع صحیح آن "صد من یک قاز" است. قاز = پشیز / غاز = پرندهای که میشناسیماش.
موفق باشید.
<<< صÙØÙâÛ Ø§ØµÙÛ