پشت درهای بسته دادگاه غیرعلنی لیلا معافی / آسیه امینی
ساعت حدود 30/9 لیلا و همراش از زندان می رسند.قبل از این که وارد اتق شود، صدایش می کنم. روبر می گرداند و نگاهمان می کند. انگار انتضار دیدن کسی را نداشته.سلام می کنم و جواب می دهد.وارد اتاق می شوند و وکلایش هم به داخل می روند، ما هم.
1 Ù¾ÙÙÙا٠:
سلام دوست عزیز و ممنون از این لینک فقط همانطور که در سایت نوشته و در وبلاگم توضیح داده ام نام فامیل لیلا" معافی"است. و اشتباه پیشین من برای نوشتن مافی به این خاطر بود که نامش را از خودش شنیده بودم که تند تلفظ می کرد و مافی شنیده میشد. ممنون می شوم اگر اصلاح کنید.
<<< صÙØÙâÛ Ø§ØµÙÛ