Saturday, August 27, 2005

چهار شمع / پادشاه بی‌کسی

چهار شمع بودند كه به آرامی می‌سوختند. شمع اول گفت‌: من «آرامش» هستم ...! هیچ كس نمی‌تواند از نور من محافظت كند‌، بهر حال فكر كنم باید بروم... شمع دوم گفت...

Powered by Blogger